تکنیک‌هایی برای مدیریت بحران در خانه

کودک خود را چگونه آرام کنیم؟

اولین قدم مهم این است که به بچه‌ها یاد دهیم به احساسات خود توجه کرده و آن‌ها را بیان کنند. اگر آن‌ها بتوانند به خود بگویند: «من احساس عصبانیت می‌کنم»، می‌توانند قبل از اینکه به کسی ضربه زده یا دچار بحران شوند، این حس را کنترل کنند. برای بچه‌ها مهم است که بدانند احساسات غالب، طبیعی هستند و درک کنند که این احساسات تا چه اندازه می‌توانند سخت باشند.

برخی از کودکان، احساسات غالب و پرنوسانی دارند که از کنترل آن عاجز هستند و دچار عصبانیت و طغیان می‌شوند. به این مورد، «اختلال نظم عاطفی» می‌گویند. خبر خوب این است که تکنیک‌های آرامش‌بخش زیادی وجود دارد که برای حل این مشکل می‌توان به کودکان خود آموزش دهیم.

اگر رفتار نادرست کودک جزئی باشد، نادیده گرفتن آن در اغلب موارد، بهترین روش است. از سوی دیگر بهتر است وقتی کودک کار خوبی مانند کنترل احساسات سرکش خود را انجام می‌دهد، تحسین شود، حتی اگر کاری به کوچکی نفس عمیق کشیدن باشد.

بیشتر اوقات و به خصوص برای کودکان، تغییر از یک فعالیت به فعالیت دیگر، سخت است. اخطار بدهیم: مثلا «تا ۱۵ دقیقه دیگر شام می‌خوریم و باید بازی کردن را متوقف کنی». دادن حق انتخاب به کودک نیز می‌تواند کمک کند: «می‌توانی با من به سوپرمارکت بیای یا با مامان در خانه بمانی».

همچنین، می‌توانیم برای مدیریت موقعیت‌های ناراحت‌کننده از قبل با آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم. برای مثال، اگر کودکمان بیشتر وقت‌ها از قوانین سخت‌گیرانه‌تر در خانه پدربزرگ و مادربزرگ خود عصبانی می‌شود، می‌توانیم قبل از سر زدن به آن‌ها در مورد مدیریت اوضاع و اینکه او چگونه می‌تواند با این احساسات سخت کنار بیاید صحبت کنیم. اگر کودک بدخلق بود، بعدا در مورد آنچه اتفاق افتاده و چیزی که می‌تواند اوضاع را بهتر کند، با او صحبت کنید.

در نهایت هر روز زمانی را برای گذران وقت با فرزندانمان و انجام فعالیتی با آن‌ها مشخص کنیم. دانستن اینکه آن‌ها این زمان را خواهند داشت، می‌تواند استرسی را که در بقیه روز احساس می‌کنند کاهش دهد. گذراندن زمانی از روز با پدر و مادر، به بچه‌ها یادآوری می‌کند که ما آنها را بدون توجه به هر اتفاقی، حتی در روزهای سخت، دوست داریم.

بیشتر بخوانید: بدخلقی در کودکان: دلایل و راه کارها

دلایل عصبانیت کودک

اولین قدم برای کنترل خشم کودک شناسایی دلایل عصبانیت اوست. باید بدانید کدام عوامل داخلی و خارجی محرک طغیان خشم او را آغاز می‌کنند تا بتوانید این عصبانیت را به بهترین شکل ممکن آرام کنید. رایج‌ترین دلایل خشم در کودکان عبارتند از:

  • مسائل مربوط به سلامت روان. خشم لزوما به‌معنی هیجان‌زدگی نیست؛ گاهی وقت‌ها از مسائل مربوط به سلامت روان مثل اختلالات ADHD، OCD، سندرم تورت و اوتیسم نشات می‌گیرد.
  • ژنتیک. خشم می‌تواند ریشه در ژنتیک داشته باشد. برخی افراد صرفا به‌خاطر ریشه خانوادگی بیشتر از دیگران مستعد عصبانیت هستند.
  • تروما، سوء استفاده یا غفلت. برخی کودکان به‌دنبال حوادث ناخوشایندی مانند ضربه‌دیدن، سوءاستفاده و غفلت، خشمگین می‌شوند و بدرفتاری می‌کنند.
  • ناکارآمدی خانواده. گاهی اوقات اعضای خانواده نمی‌توانند ارتباط مفید و موثر با کودکان برقرار کنند و این ضعف به ناامیدی و عصبانیت کودک ختم می‌شود. 
  • سبک فرزندپروری خانواده. کودک نیاز دارد دیده و شنیده شود. زمانی که سبک فرزندپروری والدین موجب ناامیدی فرزندان گردد، برخی از کودکان برای مقابله با این نامیدی به طغیان خشم متوسل می‌شوند. برای آشنایی بیشتر با سبک فرزندپروری می‌توانید از ویدئوهای فرزندپروری فیلیمومدرسه استفاده کنید.
  • بیماری‌های جسمی. کودکی که بیمار است و درد می‌کشد، طبیعتا تحریک‌پذیر است، کمتر تحمل ناامیدی را دارد و خیلی سریع‌تر خشمش را بروز می‌دهد.
  • چالش‌های عاطفی یا رفتاری. کودکان یاد می‌گیرند که در طول زمان احساسات خود را تنظیم کنند؛ اما زمانی که با چالش مهمی مواجه می‌شوند یا احساس می‌کنند از نظر عاطفی تحت فشار قرار دارند، گاهی پرخاشگرانه و خشمگین پاسخ می‌دهند.
  • خلق‌و‌خو و شخصیت. برخی از کودکان ذاتا با تحمل و تاب‌آوری کمتر به دنیا می‌آیند و بی‌دلیل عصبانی‌ترند. ریشه این خشم باید در شخصیت آنها جست‌و‌جو شود.
  • برخی بیماری‌ها. برخی از بیماری‌ها مثل اختلال خودایمنی PANDAS با ایجاد عفونت استرپتوکوکی کودک را تحریک‌پذیر و پرخاشگر می‌کند.
  • اضطراب. کودکان توانمندی لازم برای مدیریت مؤثر علائم اضطراب را ندارند و با پرخاشگری به آن پاسخ می‌دهند.
  • زندگی در محیط پر‌آسیب. اگر کودک به‌طور مداوم در شاهد بحث و مشاجره افراد، اعم از اعضای خانواده یا دوستان خود باشد، طبیعی است به این سبک رفتار عادت می‌کند.

نشانه‌های کودک خشمگین

قبل از تلاش برای کنترل خشم کودک باید نشانه‌های کودک خشمگین را بشناسید. علائم خشم براساس سن، سطح رشد و وضعیت سلامت روان کودکان متفاوت است. برخی از علائمی که نشان می‌دهد کودک دلبند شما ممکن است با مشکل خشم دست و پنجه نرم کند عبارت‌اند از:

۱. عصبانیتی که فراتر از سن او است

عصبانیت بچه‌ها در سن پایین اصلا اتفاق عجیبی نیست. معمولا این خشم تا سن ۶ سالگی که کودک به درک بهتری از احساسات خود رسیده و تا حدی کنترل اوضاع را به‌دست گرفته، به پایان می‌رسد. اگر کودک دلبندتان با گذر از این سن همچنان کج‌خلق است و با خشم دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، باید دنبال راه‌های درمان بگردید.

۲. خشم زمانی که قادر به حل مسئله‌ای نیست

حتی ما بزرگ‌تر‌ها زمانی که نمی‌توانیم مسئله‌ای را حل کنیم عصبانی می‌شویم. همه کودکان دوست دارند برنده باشند و از باختن ناراحت می‌شوند. اما اگر واکنش آنها بیش از حد و غیرطبیعی است، احتمالا مشکلی وجود دارد که باید حل شود. ریشه طغیان خشم اگر ناامیدی باشد، کودک را از تلاش برای یادگیری بازمی‌دارد.

۳. گزارش معلم مبنی بر خشم زیاد کودک

معلم مدرسه هرسال بین ۱۵ تا ۲۰ دانش‌آموز جدید می‌بیند و با رفتار نرمال بچه‌ها آشناست. اگر به‌طور مرتب مسئله خشم فرزندتان را به شما گوشزد می‌کند و نگران است، به علم و تجربه او در این زمینه اعتماد کنید.

۴. دوری و فرار دیگر کودکان از ارتباط با او

اگر می‌بینید تقریبا اکثر بچه‌های مدرسه و محله از فرزندتان دوری می‌کنند و نمی‌خواهند با او بازی کنند، این یک زنگ هشدار در رابطه با مسئله کنترل خشم کودک است. کودکان خشمگین در طول بازی به بچه‌ها حمله می‌کنند، قوانین بازی را تغییر می‌دهند و فریاد می‌کشند تا همیشه برنده باشند! این بچه‌ها قادر به ایجاد روابط دوستانه سالم نیستند.

۵. سرزنش دیگران به‌خاطر مشکلات پیش‌آمده

این ویژگی از دوران کودکی شکل می‌گیرد و تا بزرگ‌سالی ادامه می‌یابد. این کودکان همیشه نقش قربانی را بازی می‌کنند یا دیگران را به‌خاطر مشکلات پیش‌آمده سرزنش می‌کنند تا خود متهم نباشند و معتقدند خشم آنها نتیجه اتفاقات و رفتارهای ناعادلانه است.

۶. رفتارهای پرخطر کودک برای خود یا دیگران

وقتی کودکی دچار مشکلات خشم می‌شود، رفتار او بر همه اطرافیان تأثیر می‌گذارد. ممکن است خود را روی زمین پرتاب کند، به خود یا دیگران مشت بزند و وسایل را پرتاب کند و بشکند. این رفتار قبل از آنکه به یک مسئله جدی تبدیل شود، باید به‌سرعت و با روش‌های کنترل خشم ترک گردد.

۷. کلام توهین‌آمیز و کینه‌توزانه هنگام عصبانیت

یکی از نشانه‌های خشم کودک، کلام توهین‌آمیز و کینه‌توزانه برای جلب توجه والدین و تخلیه خشم است. زمانی که عصبانیت به اوج می‌رسد، کودک فریاد می‌زند، فحش می‌دهد و هرچیزی می‌گوید تا عمدا به بقیه آسیب بزند.

۸. همیشه دنبال دلیلی برای ناراحتی است

این کودکان زودرنج می‌شوند و حتی به‌خاطر مسائل جزئی پرخاشگری می‌کنند. از این بدتر، مدام دنبال دلیلی برای ناراحت‌شدن می‌گردند. این یعنی فرزندتان می‌کوشد کوهی از انرژی و احساسات انباشته‌شده را به‌نحوی ابراز کند.

۹. تغییر سبک زندگی خانواده به‌خاطر خشم کودک

زندگی را حول محور فرزندتان ساخته‌اید؟ نگران رفتن به رستوران، سینما و هر نوع مکان عمومی هستید چون می‌ترسید کودکتان خشمگین شود؟ تغییرات هرچند جزئی در زندگی روزمره و آسیب‌های عاطفی و اجتماعی که به خانواده وارد می‌کند، همگی نشانه‌های شدت خشم و اهمیت کنترل خشم کودک است. 

۱۰. نیاز به صرف زمان و انرژی زیاد برای آرام‌کردن کودک

همیشه باید کسی باشد تا کودک را آرام کند. گاهی وقت‌ها آثار خشم بیشتر از نیم‌ساعت باقی می‌مانند و آرام‌آرام محو می‌شوند. در طول این مدت والدین تمام انرژی و وقت خود را صرف آرام‌سازی کودک می‌کنند و بالطبع از کارهای دیگر عقب می‌مانند.

راه‌های کنترل خشم کودک

درمان خشم بسته به شدت علائم و ریشه خشم متفاوت است و یک راهکار برای همه کودکان جواب نمی‌دهد. برخی از موثرترین راه‌های کمک به کنترل خشم کودک عبارت‌اند از:

۱. رفتار درمانی شناختی (CBT)

تکنیک رفتار درمانی شناختی یک روش کوتاه‌مدت درمانی برای تغییر الگوهای فکری است. در جلسات CBT کودکان افکار خود را پردازش می‌کنند، فکرهای منفی محرک خشم را می‌شناسند و آن‌ها را اصلاح می‌کنند.

۲. آموزش به والدین و اعضای خانواده

زمانی که کودک در حال یادگیری روش‌های سالم برای مدیریت خشم است، خانواده‌ها نیز باید به‌طور موازی در یک دوره آموزشی مجزا شرکت کنند تا برخورد مناسب با کودک خشمگین را یاد بگیرند و به‌جای تنبیه رفتارهای منفی، بر تشویق رفتارهای درست کودک تمرکز کنند.

۳. گروه‌های مهارت‌های اجتماعی

حضور در گروه‌های کنترل خشم کودک روش‌های سالم‌تری برای تنظیم احساسات، تعامل با همسالان و حمایت از آن‌ها در تعاملات روزمره به فرزند دلبندتان یاد می‌دهد. این مهارت‌ها علاوه بر کودکان، به خانواده‌ها نیز آموخته می‌شود.

۴. دارو درمانی

گاهی اوقات پزشک اطفال یا روان‌پزشک خشم کودک را ناشی از اختلال کمبود توجه، بیش فعالی، اضطراب و افسردگی می‌داند و برای کنترل خشم کودک داروهای ضد افسردگی و اضطراب یا آرام‌بخش تجویز می‌کند.

آموزش تکنیک‌های کنترل خشم کودک

جدا از راه‌کارهای اصولی کنترل خشک کودک، برای آنکه در لحظه عصبانیت و خشم کودک را آرام کنید، این تکنیک‌های آرام‌سازی را اجرا کنید.

  • کمک کنید عوامل محرک را شناسایی کنند. خشم گاهی به‌مراتب پیجیده‌تر و چالش‌انگیزتر از صرف دادزدن است. آشنایی با محرک‌ها، علائم و نشانه‌های مربوط به خشم برای مقابله بسیار ضروری است.
  • برای سرگرمی وقت بگذارید. فعالیت‌هایی که کودکتان از انجام آنها لذت می‌برد، مثل وقت‌گذراندن با دوستان، تماشای فیلم، خواندن کتاب، حمام‌کردن، فعالیت بدنی و … کلید رهایی از خشم است. آنها را بشناسید.
  • سلامت جسمانی کودک را در اولویت قرار دهید. مطمئن شوید کودک دلبندتان رژیم غذایی سالم، فعالیت بدنی و خواب کافی دارد.
  • تکنیک‌های تنفس را به کودک بیاموزید. تنفس عمیق یا تکنیک «شمارش تا ده» سرعت پاسخ کودک به محرک‌های عامل عصبانیت را کم می‌کند. 
  • مراقب احساسات کودک باشید. نام‌بردن احساسات کنترل بیشتری روی آنها به ما می‌دهد و این فرصت را داریم تا قبل از اقدام‌کردن، دست‌کم احساسات خود را بشناسیم. این کار را به کودک بیاموزید.
  • عصبانیت کودک را بپذیرید. خشم یک احساس قدرتمند و طاقت فرساست. به فرزندتان بگویید که عصبانیت او را درک می‌کنید و کنارش هستید تا این وضعیت را باموفقیت پشت‌سر بگذارد.
  • محرک‌ها را به حداقل برسانید. به‌محض آنکه محرک‌های عصبانیت فرزند خود را شناختید، حضور در معرض آنها را به حداقل برسانید. اگرهم محرکی اجتناب‌ناپذیر است، فرزند دلبندتان را برای مواجهه با آن آماده کنید.

تلاطم احساسات در کودکان: دلایل و راه‌کارها

بسیاری از کودکان در کنترل احساسات خود مشکل دارند. عصبانیت، طغیان، غرغر، سرپیچی، دعوا. همه‌ی اینها رفتارهایی هستند که وقتی بچه‌ها دچار تلاطم احساسی شدید شده و در کنترل آن عاجز می‌شوند، از آن‌ها بروز پیدا می‌کند. برخی از بچه‌ها عادت کرده‌اند که با این رفتارها به هر آن‌چه می‌خواهند – از توجه گرفته تا خوراکی یا هر وسیله‌ای که دوست دارند – برسند و برخی دیگر نیز به‌سادگی تنها در حفظ آرامش‌شان مشکل دارند؛ زیرا به طور غیرعادی حساس هستند.

با این وجود می‌توان خوشحال بود که یادگیری نحوه کنترل این رفتارها و آرام شدن، مهارتی است که می‌توان به کودکان آموزش داد.

بی‌نظمی احساسی

لیندسی گیلر، روانشناس بالینی موسسه ذهن کودک در ایالات متحده آمریکا درباره بی‌نظمی اینگونه توضیح می‌دهد: «واکنش‌های برخی از کودکان از همسالان، خواهر و برادر یا دیگر بچه‌های فامیل بیشتر است. آنها نه تنها احساسات شدیدتر و سریع‌تری دارند، بلکه اغلب دیرتر به آرامش برمی‌گردند». احساسات غالب غیرمعمول نیز می‌تواند کودک را مستعد رفتارهای ناگهانی کند.

دکتر گیلر می‌افزاید وقتی بچه‌ها تحت تاثیر احساسات قرار می‌گیرند، جنبه عاطفی مغز دیگر نمی‌تواند با بخش منطقی آن ارتباط برقرار کند، یعنی همان بخشی از مغز که معمولا احساسات را تنظیم کرده و بهترین راه را برای مقابله با هر موقعیتی انتخاب می‌کند. کارشناسان این عدم ارتباط را «بی‌نظمی – Dysregulated» می‌نامند. تلاش برای استدلال با کودکی که نظم ندارد، به جایی نمی‌رسد. برای بحث در مورد آنچه اتفاق افتاده، باید منتظر بمانیم تا قوای عقلانی کودک دوباره «آنلاین» شوند.

بازنگری احساسات

ما می‌توانیم به کودکان خود کمک کنیم تا نحوه عملکرد احساساتشان را درک کنند. تغییر رفتار کودک از آرامش به گریه و زاری روی زمین، در یک لحظه اتفاق نمی‌افتد بلکه این فرایند در طول زمان ایجاد می‌شود، مانند یک موج. بچه‌ها می‌توانند با توجه کردن و برچسب زدن به احساساتشان، قبل از بزرگ شدن بیش از حد موج، کنترل احساساتشان را یاد بگیرند.

برخی از بچه‌ها در پذیرش احساسات منفی مردد هستند. استفانی سامار، روانشناس بالینی در موسسه ذهن کودک، در این‌باره می‌گوید: «بسیاری از بچه‌ها با این فکر که اضطراب، عصبانیت، غم و اندوه احساسات بدی هستند، بزرگ می‌شوند. اما نام‌گذاری و پذیرش این احساسات «اولین قدم» برای حل مشکل نحوه مدیریت آنها است».

دکتر سامار خاطرنشان می‌کند که حتی والدین نیز ممکن است احساسات منفی را نادیده بگیرند، چراکه می‌خواهند فرزندانشان شاد باشند. اما کودکان باید یاد بگیرند که همه‌ی ما داری طیف وسیعی از احساسات هستیم. او ادامه می‌دهد: «نباید این مفهوم را ایجاد کنیم که فقط شادی خوب است».

مدیریت احساسات دشوار را شبیه‌سازی کنید

برای کودکان کوچکتر، توصیف احساسات خود و مدل‌سازی از نحوه‌ی رویارویی ما با آن‌ها، مفید است. دانستن احساساتمان، عصبی یا ناامید بودنمان و اینکه چگونه خود ما این احساسات را مدیریت می‌کنیم، در سوق دادن بچه‌ها به خوش‌رفتاری موثر و کمک‌کننده است.

ما می‌توانیم به بچه‌هایی که نگران نفوذ احساسات غالب خود هستند، کمک کنیم تا احساسات خود را تشخیص دهند و برای تمرین آن، خودمان این فرایند را شبیه‌سازی کنیم. سعی کنیم شدت احساسات خود را از ۱ تا ۱۰ رتبه‌بندی کنیم: ۱ بسیار آرام و ۱۰ خشمگین. اگر چیزی را که می‌خواستیم برای مادربزرگ ببریم فراموش کردیم، می‌توانید تصدیق کنیم که احساس ناامیدی می‌کنیم و به احساس خود نمره ۴ بدهیم. این عمل شاید در ابتدا کمی احمقانه به نظر برسد، اما به بچه‌ها یاد می‌دهد که مکث کرده و به وضعیت احساسی خود توجه کنند.

اگر دیدیم که فرزندمان از چیزی ناراحت می‌شود، از او بپرسیم که چه احساسی دارد، چقدر ناراحت است و به احساس او نمره دهیم. برای برخی از بچه‌های کوچکتر، ساخت یک ابزار دست‌ساز بصری همچون دماسنج احساسات می‌تواند کمک کننده باشد.

احساسات فرزندتان را تایید کنید

تایید، ابزاری قدرتمند برای پذیرفتن و درک احساس کودکان در جهت آرام کردن و برقراری ارتباط با آنها است. دکتر گیلر در این‌باره توضیح می‌دهد: «تایید و معتبر شمردن احساسات کودک، نشانه پذیرش است، اما این پذیرش به معنی توافق نیست، قضاوت نمی‌کند و سعی در تغییر یا اصلاح چیزی ندارد». او توضیح می‌دهد که احساس درک شدن به بچه‌ها کمک می‌کند تا تلاطم احساسی شدید خود را رها کنند.

اعتبار دادن موثر به معنای توجه تمام و کمال به فرزندمان است. دکتر سامار می‌گوید: «شما باید کاملا دقت کنید تا بتوانید زبان بدن و حالات چهره فرزندتان را درک کنید. پرسیدن مستقیم از خود کودک و تلاش برای درک احساسات او نیز می‌تواند موثر باشد».

گوش سپردن به حرف‌های کودکان و تلاش برای درک تجربه‌ آنها می‌تواند به جلوگیری از رفتار انفجاری در زمان عصبانیت کمک می‌کند.

نادیده گرفتن فعال

اعتباربخشی به احساسات به این معنی نیست که به رفتار بد کودک توجه نشان داده و او را به مراد دل خود برسانید. اتفاقا نادیده گرفتن رفتارهایی مانند غرغر کردن، مشاجره، ادبیات نامناسب یا سرکشی، راهی برای کاهش احتمال تکرار این رفتارها است. به این عمل از آن جهت «فعال» می‌گوییم که به طور آشکار عنصر توجه را از بین می‌برد.

دکتر گیلر در این باره می‌گوید: «وقتی فرزندتان رفتارهای نادرست کوچکی انجام می‌دهد، صورت و گاهی بدن خود را برگردانید یا اتاق را ترک کنید تا توجه‌تان از او دور شود، اما کلید اثربخشی این رفتار این است که به محض مشاهده رفتاری تحسین‌ برانگیز از او، دوباره توجه خود را به او معطوف کنید».

توجه مثبت

قدرتمندترین ابزار والدین در تاثیرگذاری بر رفتار کودک، توجه است. همانطور که دکتر گیلر می‌گوید: «توجه مانند آب‌نبات برای بچه‌ها است. توجه مثبت باعث افزایش رفتارهایی می‌شود که روی آن‌ها متمرکز هستیم».

وقتی رفتار جدیدی در کودکمان شکل می‌گیرد، برای تحسین آن، توجه زیادی می‌کنیم. دکتر گیلر می‌افزاید: «روی رفتار تحسین‌بر‌انگیز کودکتان واقعا زوم کنید. صادق، مشتاق و خالص باشید و به صورت خاص آن را نشان دهید تا فرزندتان دلیل این تحسین را متوجه شود».

هنگامی که به کودک خود کمک می‌کنیم تا با احساسی کنار بیاید، به تلاش‌های هرچند کوچک او برای این کنار آمدن توجه کنیم. به عنوان مثال، اگر کودک ما در میان عصبانیت نفس عمیق کشید، او را به این خاطر تحسین کنیم و برای نفس عمیق بعدی با او همراه شویم.

انتظارات مشخص

یکی دیگر از راه‌های کلیدی برای کمک به جلوگیری از بی‌نظمی کودکان این است که انتظارات خود را به صورتی کاملا واضح، مشخص کرده و از روال‌های منظم پیروی کنیم. دکتر سامار خاطرنشان می‌کند: «مهم است که انتظارات خود را بسیار واضح و کوتاه نگه دارید». به یاد داشته باشیم قوانین و رفتارهای مورد انتظار را در زمان آرامش کودک مطرح کنیم. ساختار قابل‌اعتماد به بچه‌ها کمک می‌کند تا احساسات خود را بهتر کنترل کنند.

هنگامی که تغییر اجتناب‌ناپذیر است، بهتر است که از قبل به کودک هشدار دهیم. تغییر برای کودکان به ویژه کودکانی که با احساسات شدید مشکل دارند، سخت و برای توقف فعالیت‌های روزمره کودکان از همه دشوارتر است.

هشدار دادن درباره تغییر قبل از شروع این فرایند می‌تواند در آماده کردن کودکان کمک کند. دکتر گیلر پیشنهاد می‌کند: «به کودک بگویید ۱۵ دقیقه دیگر شام می‌خوریم، بنابراین باید تا آن موقع باید پلی‌استیشن خودت را خاموش کنی. شاید رعایت کردن این قانون برای کودک دشوار باشد، اما دانستن این امر به او کمک خواهد کرد تا کنترل بیشتری به اوضاع داشته باشد و آرام‌تر بماند».

گزینه‌ بدهید

زمانی که از بچه‌ها خواسته می‌شود کارهایی را انجام دهند که احتمالا علاقه‌ای به انجامشان ندارند، دادن گزینه‌ به آنها می‌تواند طغیان‌ها را کاهش داده و به پذیرش درخواست کمک کند. به عنوان مثال می‌توانیم به آن‌ها بگوییم که ما را یا برای خرید غذا همراهی کند یا برای رساندن خواهرش به کلاس. در موردی دیگر مثلا به آنها بگوییم که همین حالا برای خواب آماده شوند تا برایشان داستان بخوانیم یا به او این انتخاب را بدهیم که ۱۰ دقیقه دیگر و بدون خواندن داستان بخوابد.

دکتر سامار در این‌باره می‌گوید: «دادن ۲ گزینه به کودک، مذاکره‌ای که ممکن است به تنش منجر شود را کوتاه می‌کند.

آمادگی قبلی داشته باشید

آمادگی قبلی، برنامه‌ریزی برای اتفاقی است که ممکن است برای ما یا فرزندمان یا هر دو به صورت احساسی چالش برانگیز باشد. به این معنی که وقتی هر دو آرام هستیم، درباره احتمالات پیش رو و مشخصا در مورد احساسات منفی‌ای که ممکن است ایجاد شوند، صحبت کرده و راهکاری برای عبور از این موقعیت را انتخاب کنیم.

اگر کودک ما از آخرین ملاقات با مادربزرگش به دلیل نداشتن اجازه برای بازی، ناراحت است، ناامیدی و عصبانیت او را پیشاپیش برای ملاقات بعدی در نظر بگیریم و برای کنترل احساسات او برنامه‌ریزی کنیم. شاید بتوانیم فعالیت جایگزینی در خانه مادربزرگ انجام دهیم که فرزندمان از آن لذت ببرد.

صحبت کردن در مورد موقعیت‌های استرس‌زا نیز می‌تواند به جلوگیری از فروپاشی کمک کند. دکتر سامار خاطرنشان می‌کند: «اگر از قبل برنامه‌ای تنظیم کنید، احتمال اینکه در موقعیت مثبتی قرار بگیرید، افزایش پیدا می‌کند».

حل مشکل

دکتر سامار معتقد است که اگر کودکی کج خلقی داشته باشد، والدین اغلب در یادآوری و مطرح کردن آن تردید می‌کنند. تمایل به پشت سر گذاشتن مشکلات امری طبیعی است، اما مرور خلاصه و بی‌قضاوتگر مشکلات پیش‌آمده، به ما کمک خواهد کرد.

مرور رویدادی همچون بحران ایجاد شده در فروشگاه اسباب‌بازی، فکر کودک را در مورد اتفاق رخ داده آزاد کرده و به او کمک می‌کند تا استراتژی‌های متفاوت را نیز در نظر بگیرد. اگر بتوانیم یک یا دو رویکرد متفاوت را برای کودک توضیح دهیم، ممکن است در شرایطی مشابه فرزندمان آنها را به خاطر بیاورد.

۵ دقیقه ویژه در روز

اختصاص زمان کوتاهی در هر روز برای گذران زمان با فرزندانمان، می‌تواند به آنها کمک کند تا استرس را در طول روز مدیریت کنند. این زمان را فقط برای برقراری ارتباط مثبت، بدون هرگونه امر و دستور و با نادیده گرفتن سورفتارهای کوچک، به فرزندانمان اختصاص دهیم. در این چند دقیقه فقط به آنها توجه کنیم و اجازه دهیم آنها تصمیم‌گیرنده باشند.

برای مثال، دانستن داشتن این ۵ دقیقه می‌تواند به کودک کمک کند تا دوران سخت مدرسه را راحت‌تر سپری کند. دکتر سامار می گوید: این پنج دقیقه توجه والدین نباید منوط به رفتار خوب باشد. مهم نیست که آن روز چه اتفاقی افتاده است، این ۵ دقیقه می‌تواند زمانی برای یادآوری این باشد که «هر چه باشد باز هم دوستت دارم».

بیشتر بخوانید: نحوه مواجهه کودک با مرگ عزیزان خود

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.