مستاصل، نگران، مضطرب، ناامید، سردرگم، خشمگین، استرسی. اینها کلماتی هستند که بسیاری از پدر و مادرها رفتار فرزند خود را با آن توصیف میکنند. اگر شما هم صاحب فرزند هستید، حتما تا به حال با رفتارهایی از این دست، برخورد داشتهاید.
مطالب مرتبط:
اگر با رفتار فرزندتان مشکل دارید، بدانید تنها نیستید. بچهها کارهای دیوانه کننده و ظالمانهای انجام میدهند. اما آیا میدانستید توان زیادی در کنترل رفتار فرزندتان دارید؟ متوجهیم، احتمالا همین الان با خود میگویید: «هیچ کاری از من بر نمیآید، فرزند من همواره این کارها را انجام می دهد!».
در این مقاله میخواهیم از رفتارهایی صحبت کنیم که والدین با انجام آنها باعث تشویق رفتار منفی در کودک خود میشوند.
اگر به دنبال بهبود رفتار فرزندتان هستید، اولین اقدام مثبت در جهت اصلاح، ارزیابی صادقانه از رفتار خودتان است. همانطور که هیچ بچه بدی وجود ندارد، هیچ پدر و مادر بدی هم وجود ندارد. فقط رفتارهای بد هستند که مانع رسیدن شما و البته فرزندتان به خواستههایتان میشود.
برای کمک به این ارزیابی، فهرستی از ۱۰ رفتار اشتباه که والدین با انجام آنها باعث تحریک رفتار بد فرزندانشان میشوند را برای شما تهیه کردهایم. با مرور این فهرست میتوانید برخوردهای صحیح را پیدا کرده و موارد اشتباه را با تغییر رفتارهای خود اصلاح کنید و فرزندتان را به مسیر مثبتتری سوق دهید.
۱- نادیده گرفتن
معمولاً وقتی به والدین گفته میشود به رفتارهای مشکلزای کودکتان بیتوجهی نکنید، غوغا به پا میشود که «میخواهی به آن رفتارها توجه کنم؟ مگر قرار نبود به رفتارهای مزاحم بیتوجهی کنم؟». باید بدانید که در موقعیتهای خاص، بهویژه زمانی که یک انفجار یا فروپاشی در راه است، نادیده گرفتن رفتارهای فزاینده، توصیه نمیشود. شما باید به چه چیزی توجه کنید؟ به نشانهها.
نشانهها، رفتارهای کوچکی در کودک شما هستند که هر چه او بیشتر ناراحت شود، بزرگتر و شدیدتر میشوند. با اوجگیری ناراحتی و بزرگتر شدن نشانهها، به تنهایی آرام و قرار گرفتن برای کودک شما سختتر خواهد شد. نشانهها ممکن است شکلهای متفاوتی داشته باشند، مثل: چپ چپ نگاه کردن، دست به سینه شدن، غرغر یا پا کوبیدن. هنگام وقوع این نشانهها، باید مداخله کرده و مشکل را حل کنید. به نظر شما، رسیدگی و حل کدامیک آسانتر است؟ زمانی که کودک غر میزند و دست به سینه ایستاده یا زمانی که فریاد میزند و درها را به هم میکوبد؟

حتی اگر اینطور به نظر میرسد که رفتارهای فرزندتان ناگهانی و غیر منتظره هستند، بدانید که فرزند شما هرگز بدون بروز نشانهای از خود، مبنی بر اینکه برای مقابله با مشکلی نیاز به کمک دارد، از صفر به صد نمیرسد. دانستن رفتارهای کوچکی که موجب واکنشهای بزرگ میشود، به شما و فرزندتان کمک میکند تا در لحظه به آنها رسیدگی کنید. توجه به این نشانهها از یک فروپاشی کامل جلوگیری خواهد کرد.
مطالب آموزشی:
۲- کوتاه آمدن
میتوان تسلیم درخواست کودک شدن را اینگونه تعریف کرد که: شما در ابتدا میخواهید فرزندتان را هدایت کنید ولی وقتی فرزندتان با رفتاری ناپسند پاسخ منفی میدهد، جهت دادن را رها میکنید تا کودک رفتار بد خود را متوقف کند. مثلا شما در فروشگاه هستید و فرزندتان غرغر میکند تا سومین ماشین اسباب بازی را برای او بخرید. وقتی می گویید «ماشین رو سر جاش بذار»، او فریادزنان روی زمین غلت میزند. پس تسلیم میشوید و اسباببازی را برای او میخرید تا جلوی فروپاشی گرفته شود.
احتمالا شما یک والد خسته و مستاصل شدهاید و جایی برای پذیرش یک مشکل جدید در روز خود ندارید. کاملا قابل درک است. اما تغییر موضع شما به دلیل رفتار بد فرزندتان باعث میشود که کودک بدرفتاری را پذیرفته شده بپندارد و آن را راهی برای رسیدن به خواستهاش ببیند.
در تصمیم خود ثابت قدم باشید. شاید در لحظه بحران پیش آمده مدتی طولانیتر شود اما وقتی کودک یاد بگیرد که «نه! یعنی نه»، در دراز مدت فروپاشیها کاهش مییابد.
۳- رشوه دادن
آیا تا به حال پیش آمده به فرزندتان رشوه دهید و عملا به او التماس کنید که درست رفتار کند؟ مثلا کودکی را دیدهاید که در اتاق انتظار مطب پزشک شیطنت میکند و پدر و مادرش که به ستوه آمدهاند میگویند: «اگر قول بدی جیغ نکشی، برات جایزه میخریم». بله، این یک رشوه است.
رشوه، برای جلوگیری از رفتار بد ارائه میشود. اما متاسفانه، رشوهها ادامه دادن به رفتار بد را تشویق میکنند. اگر به کودکتان رشوه دهید، فرزندتان یاد میگیرد که در نتیجه رفتار بد، چیز خوبی به دست میآورد. بنابراین دفعه بعد او دوباره رفتار ناشایست را تکرار میکند تا به آنچه میخواهد برسد. این یک چرخه معیوب است.
رویکرد بسیار موفقتر، پاداش دادن به رفتار خوب کودک است. شبیه به رشوه به نظر میرسد اما کاملا متفاوت است. مثلا وضعیت بالا را در نظر بگیرید. اکنون می شنویم که والدین به جای آن میگویند: «تو در مطب دکتر هستی و هیچکس نباید در مطب دکتر فریاد بزند. به من نشان بده که میتوانی ساکت بنشینی و سپس در مورد جایزهای که میخواهی صحبت میکنیم». این قدرت والدگری است و کودک یاد میگیرد که باید حتما کار خوبی انجام دهد تا چیز خوبی به دست آورد.
۴- نق زدن
مطمئنا هر از گاهی باید به فرزندتان پنج، شش یا هفت بار بگویید گوشی را کنار بگذارد تا تکالیف ریاضیش را انجام دهد یا ظرفهای کثیف را بیاورد یا وسایلش را از روی زمین جمع کند. میتوان گفت که انگار فرزند شما این توانایی جادویی را دارد که گوشهایش را خاموش کند!
مشکل اینجاست که اگر هفت بار طول بکشد تا عصبانی شوید و پای حرفهای تهدید آمیز خود بمانید، فرزندتان میفهمد که قبل از اینکه واقعا نیاز به انجام کاری داشته باشد، هفت بار فرصت دارد. با نق زدن به فرزندتان، اساسا گوشهای او را آموزش میدهید تا صدای شما را خنثی کند.
در عوض، حرف را یک بار بزنید و یک بار یادآوری کنید. با این کار شما تفاوت بزرگی در کاهش رفتارهای ناسازگار فرزندتان ایجاد خواهید کرد. بعلاوه این بدان معناست که شما مجبور نخواهید بود رفتارهای شدیدتری از خود نشان بدهید تا احساس کنید صدایتان شنیده شده است!
۵- انکار احساسات
آیا تا به حال این جملات را به کار بردهاید: «نه! تو واقعا همچین احساسی نداری»، «گریه نکن» یا «وقتشه که بس کنی و بگذری». دلیل گفتن این حرفها معمولا این است که والدین نمیخواهند یا نمیتوانند ناراحتی فرزند خود را ببینند.
قابل درک است که شما نمی خواهید فرزندتان آسیب ببیند و غمگین باشد، یا اینکه نمیخواهید او در مورد آنچه اتفاق افتاده است فکر خود را مشغول کند. اما وقتی احساسات فرزندتان را انکار میکنید، در واقع صدای او را خفه کردهاید. این کار میتواند رشد عاطفی فرزند شما را متوقف کند.
از سوی دیگر، به رسمیت شناختن احساسات کودک به او کمک میکند تا حسها را درک کند. شما به همراه فرزندتان، به جای نادیده گرفتن مشکل، میتوانید به طور مستقیم به آن بپردازید و مساله را حل کنید.
بیشتر بخوانید: چگونه بیان احساسات کودکان از طریق موسیقی تقویت میشود؟
۶- تهدیدات تو خالی
این تهدیدات معمولا زمانی ظاهر میشوند که مشکلات بین شما و فرزندتان شدت گرفته است. تهدیدات توخالی اغراقآمیز هستند و عملی نخواهند شد. برای مثال: «اگر تمام اسباببازیهات رو تو پنج دقیقه جمع نکنی، امسال از عیدی خبری نیست»، آن هم در حالی که مدتها تا عید فاصله است. «اگر دست از پیامک زدن سر میز شام برنداری، حق استفاده از تلفن رو تا آخر سال تحصیلی از دست میدی». قبول دارید که نهایتا بعد از یک روز تلفن را به کودک پس میدهید؟
قابل درک است. شما در حال فروپاشی و انفجار هستید و از اینکه فرزندتان درست رفتار کند کاملا ناامید شدهاید. اما این تهدیدات چه چیزی را به کودک آموزش میدهد؟ اینکه حرفهای شما قابل اعتماد نیست. فرزند شما حرفهای اغراقآمیزتان را میشنود و یاد میگیرد که شما را جدی نگیرد. به محض اینکه فرزندتان شما را جدی نگیرد، نبرد سختی در پیش خواهید داشت.
پیامدها و عواقب معقولی که واقعا می توانید آنها را عملی کنید، روش مؤثرتری برای بیان مرزهای خود و آموزش انتخابهای خوب است. ناگفته نماند، اگر فرزندتان بداند که شما توانایی اعمال پیامد را خواهید داشت، احتمال بالایی وجود دارد که حرفتان را گوش دهد و خواستهی شما را انجام دهد.
۷- تعریف و تمجیدهای کنایهآمیز
بدین معنی که شما از فرزند خود تعریف میکنید اما در واقع به او کنایه زدهاید. مثلا: «من واقعا خوشحال شدم که امروز با خواهرت دعوا نکردی. کاش همیشه همینجوری باشی!» یا «معلمت میگه تو مدرسه رفتار خوبی داری. چرا نمیتونی تو خونه هم خوش رفتار باشی؟»
چرا این برخورد درست نیست؟ به نظر میرسد که بیضرر است! شما در حال گفتگو در مورد رفتاری هستید که خوب است و میخواهید بیشتر اتفاق بیفتد. مشکل اینجاست که شما فورا یک جنبه مثبت را با یک جنبه منفی همراه میکنید و این کار، قدرت تحسین را از بین میبرد.
تصور کنید چقدر موثرتر است اگر بگویید «من واقعا خوشحال شدم که امروز با خواهرت دعوا نکردی. چه حسی داشت؟ چطور تونستی این کار رو انجام بدی؟ آیا راهی وجود داره که کمک کنم تا کمتر بین شما دعوا اتفاق بیفته؟».
۸- طعنه زدن
همه ما اغلب هنگام صحبت با دوستان و همکارانمان از طعنه استفاده میکنیم. این کار، موقعیتها را از حالت رسمی خارج کرده، مردم را میخنداند و گاهی اوقات صرفا احساس خوبی به وجود میآورد. اما با بچه؟ هرگز ایده خوبی نیست.
استفاده از کنایه به عنوان واکنشی به رفتار نادرست فرزندتان، تاثیر معکوس – نسبت به آنچه تمایل دارید – خواهد گذاشت. اگر فرزند کوچکتان لحن را درک نکند، هدف کلام شما نادیده گرفته خواهد شد و فرزندتان منظوری که میخواهید برسانید را دریافت نمیکند. حتی اگر در جواب فرزند بزرگتر شما که طعنه را میفهمد، این نحوه صحبت کردن را به کار ببرید، او ممکن است احساس کند مورد تمسخر قرار گرفته است.
سعی کنید لحن تهاجمی خود با کودکان را به حداقل برسانید و استفاده از طعنه و کنایه را محدود به بزرگسالان زندگی خود کنید. رفتارهای کودک شما تنها در صورتی بهبود مییابند که او بتواند کلمات شما را به طور کامل درک کرده و در عین حال احساس احترام کند.
بیشتر بخوانید: ۲۰ راه کار عملی برای تشویق کودکان به خوش رفتاری
۹- داد و فریاد
فریاد زدن یکی از راههای ارتباط است که در بطن خود این معنی را میدهد: «من در حال حاضر خسته و ناامید هستم و قبل از اینکه کاری کنم که موجب پشیمانی شود، نیاز دارم آرام شوم». اما شما در حین فریاد زدن این جملات را به فرزند خود نمیگویید، میگویید؟
فریاد زدن باعث متشنجتر شدن موقعیتی میشود که از قبل ثبات چندانی نداشته است یا باعث وحشت کودکتان خواهد شد. فریاد زدن، وضعیت را به دو مسیر مختلف سوق خواهد داد که هیچکدام خوب نیست. یا فرزندتان همراه با شما متشنج میشود و رفتارهایش تشدید میشود و یا میترسد و یاد میگیرد که فقط هنگام ترس درست برخورد کند.

بهتر است یک نفس عمیق بکشید، مدتی فاصله بگیرید و به خود استراحت دهید. آرام بودن بهترین پاسخ به کودک متشنج است. شما فقط در شرایطی میتوانید به هدف خود که همان اصلاح رفتارهای کودک است برسید که در قدم اول برای او الگویی در حفظ آرامش و خونسردی باشید.
۱۰- تنبیه بدنی
کتک زدن، نهایت یک لحظه استرسزا بین شما و فرزندتان است. همچنین به این معنیست که شما کنترل خود را از دست دادهاید و هنگامی که این اتفاق میافتد، والدگری دیگر موثر نیست.
کتک زدن باعث افزایش پرخاشگری، عصبانیت و اضطراب میشود. بعلاوه بر آینده فرزند شما در سالهای بعد هم تاثیر منفی میگذارد. حتی نوههای گرانقدری که روزی خواهید داشت و دوست دارید آنها را لوس کنید هم از این کار متاثر میشوند. بله! کتک زدن فرزندتان درکودکی میتواند تاثیر منفی بر سلامتی نوههایتان هم داشته باشد.
هیچ پدر مادری نیست که بخواهد فرزندش را کتک بزند بلکه آنها احساس میکنند مجبور به انجام این کار هستند. مطمیئن باشید که مجبور نیستید. پس والدین ناامید چه کاری باید انجام دهند؟ برقراری کنترل با زور را متوقف کرده و نظم را با احترام گذاردن برپا کنید.
سخن آخر
اعتراف کنید که کدامیک از این کارها را انجام دادهاید؟ قطعا تا به حال اتفاق افتاده است. اما آیا به این معنی است که شما پدر یا مادر بدی هستید؟ نه، اصلا. صرفا به این معنی است که شما والدین خوبی هستید که دچار استرس شدهاند.
کاری که در مرحله بعد باید انجام دهید این است که از خود بپرسید «آیا رفتار من برای من و فرزندم کاربردی است؟». شاید هر چند وقت یکبار خود را در حال انجام این رفتارها بیابید. پس از وقوع آنها میتوانید با فرزند خود صحبت کرده و به مسیر درست بازگردید. همین که میتوانید تشخیص دهید که کاری که انجام دادهاید درست جواب نداده، خیلی خوب است. بهتر از آن، این است که به خود اجازه میدهید دوباره تلاش کنید.
اما اگر سبک فرزندپروری شما به هر یک از رفتارهای بالا متمایل است و رابطه پر استرسی با فرزندتان دارید، بدانید قطعا جای تغییر وجود دارد. ناامید و تسلیم نشوید. اصلاح نحوه پاسخگویی و برخورد با فرزندتان، به مرور تغییرات بزرگی در رابطه شما ایجاد خواهد کرد.
سلامت و رفاه کلی فرزند شما – و البته آن رفتارهای ظالمانه بچهها! – نیز بهبود خواهد یافت.