مقدمه
مولوی، شاعر بزرگ ایرانی اشعار بسیاری را در وصف فضیلتهای اخلاقی سروده است. یکی از این اشعار این ادیب گرانقدر، با نام «توفیق ادب»، شهرت بسیاری را در میان پارسی زبانان پیدا کرده است. با درک معنی این شعر میتوان به این نکته پی برد که چرا این مثنوی که با زبانی ساده و نثری روان سروده شده است، در میان مردم بسیار مشهور است و هرجا که سخن از اهمیت دانش و ادبیات به میان میآید، مورد اشاره قرار میگیرد. اگر شما نیز به دنبال عمیقتر شدن در ابیات این مثنوی هستید، با ادامه این مطلب همراه ما باشید. در ادامه این مقاله، ضمن بررسی کلی این شعر، به صورت بیت به بیت نیز به شرح معنی آن میپردازیم.
درباره شعر توفیق ادب
شعر توفیق ادب، گواهی بر اندیشهها و برجستگیهای ادب پارسی از نظر مولوی است. این شعر در بیتهای زیبا و شیرین به توضیح حقانیت و ارزش حکمت ادبی، نویسندگی و شاعری میپردازد. در واقع ادبیات در زمان شاعر مظهر دانش است اما این دانش نیز باید در خدمت خداوند قرار گیرد.
مولوی در این شعر، توفیق ادبی را به عنوان یک موهبت الهی و برکتی از جانب خداوند توصیف میکند و از خداوند افزایش این موهبت را طلب میکند. او در ادامه به همه شاعران و نویسندگان توصیه میکند که از این توفیق به نیکویی استفاده کنند.
در ابیات اولیه این شعر، مولوی به اقبال و نیکروزی افرادی که توفیق و استعداد ادبی را دریافت کردهاند، اشاره میکند. او می گوید که دارا بودن این استعداد، دروازهای است که از سوی خداوند گشوده شده است. از این رو کسانی که این ویژگی را در خود دارند، ابتدا باید از ایزد منان متشکر باشند و آن را در راستای پیشرفت جامعه به کار گیرند.
در ابیات بعدی، مولوی به جایگاه و ارزش ادبیات و نوشتن اشاره میکند و میگوید که شاعری، نویسندگی و آفرینش در ادبیات، یک نعمت کمیاب اما قابل پرورش است. از این رو نویسندگان باید بتوانند درد و رنجهای خود و جامعه را به صورت زیبا و هنرمندانه به صورت کلمات و شعر مطرح سازند و به دیگران منتقل کنند.
سپس مولوی به شرح مقام و جایگاه ادیبان اشاره می کند. او میگوید هنر زیبایی در کلام و گفتار که در آفرینش ادبی نمودار میشود، باید به درستی و در راههای ارزشمند مانند خیر عمومی مورد استفاد قرار گیرد. عقل و هنر باید در راستای انتقال دانش و تجربیات عالمان باشد.
معنی بیت به بیت شعر توفیق ادب
این مثنوی کوتاه، علیرغم سادگی کلام، بسیار آهنگین و دلنشین است. در ادامه ابیات این شعر را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم و معنای هر بیت را ارائه خواهیم کرد.
ای خدا ای فضل تو حاجت روا / با تو یاد هیچکس نبود روا
مولوی این مثنوی را با یادی از خداوند آغاز میکند و میگوید که ای خداوند منان، لطف تو موجب حاجت روایی انسانها میشود و انسانها هرچه دارند از تو دارند. با وجود تو، آوردن نام هیچکس دیگری شایسته نیست.
در این بیت کلمه «حاجتروا» به معنای محقق شدن خواستههای انسان به واسطه خواست خداوند است. یک نکته مهم در بیت آغازین مثنوی توفیق ادب، این است که تکرار کلمه «روا» در این بیت معنایی متفاوت دارد. در مصرع اول معنای آن «برآورده کردن و روا داشتن» است و در بیت دوم اشارهای به «شایسته بودن» و «درست بودن یک امر» است.
قطره دانش که بخشیدی ز پیش / متصل گردان به دریاهای خویش
شاعر در این بیت اشاره میکند که خداوند هنگام آفریدن انسان به او دانشی بخشیده است که این دانش مانند قطرهای از دریای آگاهی الهی است. در واقع منظور او استعداد ادبی است که باید پرورش یابد و در مسیر درست هدایت شود.
مولوی از خداوند درخواست میکند که علم او را زیاد کند و بهره بیشتری از فضایل به او ببخشد. قطره در ادبیات پارسی همواره به معنای اندک بودن یک چیز و دریا نمادی از بسیار بودن یا گسترده بودن است.
صد هزاران دام و دانه است ای خدا / ما چو مرغان حریصی بینوا
سپس شاعر اشاره میکند که در مسیر زندگی که هزاران چالش مشکل و گرفتاری وجود دارد. انسانها مانند پرندگان طمعکار و بیچارهای هستند که به دنیا و مادیات طمع بستهاند. کلمه «دام» در این بیت اشارهای به مشکلات و کلمه «دانه» اشارهای به نعمتهای اندک است.
عبارت «مرغان حریص» هم اشاره به انسانهایی است که به سودی اندک راضی میشوند و تنگنظر هستند؛ همانند مرغانی که از هول دانه در تله میافتند. در واقع از نظر مولوی رضایت به استعداد بدون تلاش برای پرورش آن، مانند افتادن در دام طمع است.
گر هزاران دام باشد هر قدم / چون تو با مایی نباشد هیچ غم
شاعر در این بیت اشاره میکند که اگر خدا با انسان همراه باشد، حتی اگر هزاران گرفتاری در سر راه او ظاهر شود، میتواند مسیر خود را طی کند. انسانی که قلبش با خداست هیچ غمی به دل راه نمیدهد و خداوند جبران همه نداشتههای انسان است.
از خدا جوییم توفیق ادب / بیادب محروم شد از لطف رب
شاعر در این بیت از خدا میخواهد که در فراگیری ادب یا همان فرهنگ و دانش او را یاری دهد، زیرا انسانی که ارزش دانش را نداند از لطف و رحمت خدا بینصیب خواهد ماند. شاعر با درخواست توفیق ادب از خداوند در واقع درخواست میکند که خداوند درهای حکمت و فهم را به روی او بگشاید.
بی ادب تنها نه خود را داشت بد / بلکه آتش در همه آفاق زد
مولوی در این بیت به افراد بیادب یا همان افراد بیهنر نقد میکند که بار اضافهای بر دوش جامعه هستند؛ زیرا این افراد نه تنها به خود بدی میکنند، بلکه باعث رواج بیاخلاقیها نیز میشوند. در این بیت کلمه «آفاق» به معنای جهان هستی است. کلمه «آتش» نیز، اشارهای به شر و دشمنی و فتنه و فساد است که توسط افراد بیخرد در جامعه ایجاد میشود.
سخن پایانی
معنی شعر توفیق ادب برآمده از ایده روشنگر برتری ادب و دانش نسبت به سایر فضایل اخلاقی انسان است است. مولانا معتقد است که ارزش فهم و دانش در جامعه بسیار چشمگیر است و آن را ارتقا میدهد. در ادامه شاعر در این مثنوی کوتاه بیان میکند که انسان به جای طمع ورزیدن به خواستههای اندک، مانند خودنمایی یا خواستههای مادی، باید به دنبال گشودن درهای حکمت الهی باشد. در واقع ادب یک استعداد خداوندی است که باید قدر آن دانسته شود. سپس انسان باید این استعداد را در جهت درست تقویت کند. در غیر این صورت انسان نه تنها به خود ظلم کرده، بلکه به دیگران نیز بدی کرده است.