چگونه یک پاندمی دنیای آموزش را عوض کرد

آموزش و پرورش در دنیای پس از کرونا

در دهه‌های آینده، ماه‌های اول سال ۲۰۲۰ یعنی همان روزهایی که ویروس کرونا جهان را در نوردید، به عنوان یک نقطه عطف تلقی خواهد شد. نقطه‌ای که نحوه‌ی عملکرد و درک ما را از خود، جامعه و اهدافمان تغییر داد. آموزش و پرورش هم از این تغییرات مصون نبود. در واقع بسیاری از تغییرات آنقدر سریع بوده‌اند که بسیاری از ما به دلیل مشغله‌هایمان، آنها را با اینکه در جلوی چشمانمان هستند نمی‌بینیم.

بحران کووید-۱۹ آموزش را یک دهه به جلو رانده است. در حالی که این جهش مزایایی همچون اینکه چگونه آموزش می‌دهیم، کجا آموزش می‌دهیم و از همه مهم‌تر چرا آموزش می‌دهیم داشته است، خساراتی را نیز در آینده به دنبال خواهد داشت و بسیاری از این خسارات، نتیجه‌ی نابرابری‌ها خواهد بود.

مطالب مرتبط:

آموزش پیش دبستانی

آموزش پایه اول

آموزش پایه دوم

بسیاری از این روش‌های آموزشی، طی سال‌ها توسط  موسسه‌های آموزشی مختلف به‌کار گرفته شده‌اند و از این رو جدید نیستند. تغییر جدید این است که این روش‌ها به سرعت در حال تبدیل شدن به شیوه اصلی آموزش هستند.

جوامع یادگیرنده

با توجه به همه‌گیری کووید-۱۹، همه‌ ما در حال حاضر در جوامع یادگیرنده قرار گرفته‌ایم. این یعنی چه؟ جوامع یادگیرنده، فضاهایی هستند که در آنها یادگیری در سراسر محیط، در میان افراد آنجا و در تجمیعِ منابع و علم همه آنها صورت می‌گیرد. این یعنی فاصله گرفتن از آموزش تعلیمی که در آن فقط معلم صحبت می‌کند و دانش‌آموزان گوش می‌دهند و به این معنی است که همه‌ ما همواره در حال یادگیری هستیم.

جوامع یادگیرنده‌ می‌توانند کلاس‌های درسی ما – چه به صورت حضوری و چه مثل الان آنلاین – بوده یا همچنین می‌توانند سراسر مدرسه‌ یا تمام فضاهای فیزیکی که ما در آنها حضور داریم باشند. در نهایت، ما شاهد گسترش جوامع یادگیرنده به داخل و سرتاسر اجتماعاتمان -چه فیزیکی و چه آنلاین-، خواهیم بود.

مدارس و کلاس‌ها به مراکزی تبدیل می‌شوند که در آنها یادگیری بیشتر از آنکه مستقیما به افراد ارائه شود، به سمت آنها هدایت می‌شود. بسیاری از دانش‌آموزان این کار را از طریق ویدیوهای موجود در فضای اینترنت و سایر سایت‌های آموزشی انجام می‌دهند، اگرچه معمولا به عنوان یک دانش‌آموز نیازمند اطلاعات و راهنمایی هستند. بسیاری از معلمان نیز این کار را از طریق رسانه‌های اجتماعی یادگیری حرفه‌ای مثل PLC یا پلتفرم‌های آموزشی حرفه‌ای، انجام می‌دهند. با این حال، چیزی که ما به سویش در حال حرکتیم، جوامع یادگیرنده‌ای شامل مدارج تحصیلی از کودکستان تا کالج برای دانش‌آموزان و در عین حال یادگیری و رشد حرفه‌ای برای معلمان است.

چند دانش آموز با ماسک سر کلاس

استقلال دانش‌آموزان

موفق‌ترین مدارس و کلاس‌ها در دست و پنجه نرم کردن با این بحران، آن‌هایی بوده‌اند که حس استقلال و خودآموزی را در دانش‌آموزان رشد داده‌اند. تلاش برای تقلید شرایط یک کلاس درس استاندارد و سنتی که در آن معلم حضور دائمی و محوری دارد، در آموزش از راه دور لزوما کارساز نیست. دانش‌آموزان باید درک درستی از نقش خود در فرآیند یادگیری داشته باشند. باید از آنها انتظار داشته باشیم و تشویقشان کنیم که خود را به شکل مامور آموزش یا بهتر از آن، به عنوان مالک اصلی آموزش ببینند.

برای رشد این حس مالکیت، دانش‌آموزان باید مسئولیت‌ بزرگتری را برعهده بگیرند، انتظارات جدیدی که از آن‌ها می‌رود را درک کنند و به تدریج با این نقش جدید و در حال رشد آشنا شوند. ایجاد این حس مالکیت و عاملیت هم از سوی هم معلمان و هم از سوی دانش‌آموزان باید به شکل یک فرآیند زمان‌بر دیده شود، و نه چیزی که با زدن یک دکمه‌ فورا انجام شود.

خوشبختانه  پیش از این نیز بسیاری از مدارس و مربیان، از طریق انجام  فعالیت‌های آموزشی پروژه‌ای، فعالیت‌های دانش‌آموز محور و هدایت شده توسط دانش آموزان و همچنین اتخاذ سیاست‌هایی که باعث رشد پرسشگری و اعتماد به نفس دانش‌آموز می‌شود، به خوبی در حال طی این مسیر بوده‌اند. با این حال، ما باید همچنان به رشد هدفمند دانش‌آموزان ادامه دهیم تا آنها بتوانند خود را در فرآیند آموزش سهیم ببینند نه این‌که فقط یک یادگیرنده‌ی صرف باشند.

متکلم یا راهنما

با این حال، چنین تغییراتی در هویت دانش‌آموز، تنها زمانی موفقیت‌آمیز خواهد بود که ما مربیان، نقش خود را از متکلم وحده بودن به عنوان یک راهنما، تغییر دهیم. این مفاهیم چندین دهه است که در تمام جوامع آموزشی مطرح شده‌اند و در حالی که بسیاری از افراد به سمت تغییر نقش خود به کارشناس آموزشی و متولی یادگیری حرکت کرده‌اند، بسیاری دیگر هم خواسته یا ناخواسته توسط سیاست‌ها و فرآیندهای آموزشی قدیمی محدود شده و در وضعیت موجود گیر افتاده‌اند.

اما وضعیت موجودی که اکنون در آن قرار داریم و احتمالا از این پس هم در آن خواهیم ماند، وضعیت تغییر و تعدیل است. ما در جهانی پر تغییر، نامطمئن، پیچیده و مبهم هستیم و حتی زمانی که بحران فعلی از بین رود، نوسانات و پیچیدگی جهان ما احتمالا ادامه خواهد داشت. همانطور که یونگ ژائو، پروفسور آمریکایی رشته آموزش در دانشگاه کانزاس در مقاله‌ای با عنوان جذاب «توفو پنیر نیست: باز-خلق ایده آموزش بدون مدارس در دوران کووید-۱۹» می‌گوید: «اکنون زمان تامل و بازاندیشی در مورد چیزهایی است که ارزش آموزش و یادگیری دارند. ما فرصتی نادر داریم تا آنچه همواره در حال آموزشش بوده‌ایم (یا حداقل تلاش در آموزشش داشته‌ایم) را مجددا بررسی کنیم».

یادگیری نحوه‌‌ی یادگیری

ما اکنون این فرصت را داریم که سریعا گام بعدی را برداریم. این گام، استفاده از بحران فعلی برای برهم زدن یک سیستم آموزشی قدیمی و جایگزینی آن با سیستمی که یادگیرنده را درگیر یادگیری کرده و به او آموزش دهد که چگونه یاد بگیرد، خواهد بود. در حالی که خلاقیت، حل مسائل و کسب دانش‌های جدید اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، تسلط بر محتوای آموزشی در کل کم اهمیت‌تر می‌شود.

مطالب درسی مرتبط:

آموزش زبان پایه هفتم

آموزش عربی پایه هفتم

آموزش اجتماعی پایه هفتم

همانطور که ربه‌کا وینتروپ از موسسه بروکینگز در «بازنگری در مفهوم یادگیری: یک کودک، یک دنیا (۲۰۲۰)» نوشت: «آموزش باید به همه کودکان توانایی پیدا کردن مسیرشان در آینده‌ای نامطمئن را بدهد. کودکان به آموزشی نیاز دارند که ظرفیت آنها را برای یادگیری به صورت مادام‌العمر رشد دهد و برای انجام این کار، آنها احتیاج به تعلیماتی دارند تا بتوانند بر گستره کاملی از مهارت‌ها تمرکز کنند. سخت‌گیریِ تحصیلی دیگر کافی ‌نیست و سیاست‌های سختگیرانه آموزشی اگر موجب کاهش تاکید بر یادگیری نحوه یادگیری، نحوه‌ برقراری ارتباط، شیوه‌ حل مسائل و چگونگی رشد فردی شود، حتی می‌تواند مضر باشد».

تندرستی

اگر بحران فعلی یک نتیجه‌ی‌ خوشحال‌ کننده داشته باشد، می‌توان آن را توجه مجدد تمامی جهان به خویشتن، شخص و کل فردیت یک انسان و همچنین تمرکز بیشتر بر تندرستی فردی و جمعی ما دانست. معلمان، مربیان و مدیران نیز این موضوع را با تمرکز بر کاهش اضطراب، ایجاد همبستگی و همچنین احساس امنیت در بین دانش‌آموزان، به صراحت و جدیت بیان می کنند. هم اکنون در سیستم‌های پیشرو، تندرستی در ردیف اول فهرست اولویت‌های آموزشی قرار گرفته است.  این نمونه‌ی بسیار روشنی از تمرکز بر هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو، پیش از تمرکز بر سطوح یادگیری بلوم است.

یک مثال کلیدی از این موضوع، تاکید بر حرکت، ورزش و بازی بوده است. همانطور که ویلیام دویل و پاسی سالبرگ در روزنامه واشنگتن پست نوشتند: «در این وضعیت اضطراری سلامت، رهبران دولت‌ها در سرتاسر جهان به دنبال توصیه‌های متخصصان علمی و پزشکی هستند. آن‌ها درمورد آموزش هم باید دقیقا همین کار را بکنند. هنگامی که همه‌گیری کووید-۱۹ تمام شد و جهان دوباره به زندگی عادی بازگشت، باید همانطور که در واکنش به این همه ‌گیری به توصیه متخصصان عمل کرده‌ایم، مدارس خود را نیز با استفاده از بهترین روشهایی که کارشناسان آموزشی پیشنهاد خواهند داد، بازطراحی کنیم. ما باید مدارسی را در اختیار فرزندانمان بگذاریم که به توصیه‌های پزشکان عمل کنند و با تشویق فعالیت‌های بدنی و بازی، در جهت انرژی بخشی و تقویت شادی و سلامتی‌ دانش‌آموزان گام بردارند».

بنی آدم اعضای یک پیکرند

این بحران همچنین چشمان ما را به این واقعیت -و نه فقط فرضیه- باز کرده است که همه‌ی ما به جوامع خود، جوامع گسترده‎تر وتمامی جهان متصل و پیوسته هستیم. این یک همه‌گیری جهانی بوده است که به طور کاملا قطعی نشان داده آنچه در یک منطقه رخ می‌دهد، می‌تواند یکی پس از دیگری بر مناطق مختلف اثر بگذارد.

در مقاله‌ی «آموزش با و برای جهان» که درست قبل از بحران کووید-۱۹ به عنوان بخشی از «بازنگری درمفهوم یادگیری» توسط دنیس شرلی و پاک تی انگ نوشته شد، واقعیات و ضرورت‌های آینده ‌ما تشریح شده است:

«امروزه معلمان در سراسر جهان با سونامی نیروهای تغییر روبرو هستند. چیزی که قبلا وجود نداشت. چشم‌انداز همه‌ی ما در نتیجه‌ی ظرفیت‌های جدید فناوری، جابجایی جمعیت، آشفتگی‌های سیاسی، نوسانات اقتصادی و شکنندگی محیط، با سرعتی نفس ‌گیر در حال تغییر است. معنای آموزش، زندگی و یادگیری به شکلی که موجب ارتقا منافع عمومی شود، در مقابل چشمان ما در حال تغییر شکل یافتن است».

کودکی در حال آموزش آنلاین

برای رویارویی با این چالش‌های مرتبط و وابسته به یکدیگر، مربیان دیگر نمی‌توانند فقط بر موقعیت مکانی خود یا حتی فقط بر کشور خود تمرکز کنند. در عوض، جهان در حال حاضر به مربیانی با دسترسی جهانی احتیاج دارد که ماهیت وابستگی متقابل انسان‌ها در جهانی که ویژگی منحصر به‌فرد آن «شتاب در تغییرات» است را درک کنند. امروزه مربیان وظیفه دارند نسلی را رشد دهند که از فرصت‌های موجود برای تامین صلح، افزایش رفاه و ارتقا سطح درک و هماهنگی بین اقوام مختلف انسانی بهره ببرند.

نابرابری‌ها

با این حال، تغییرات همیشه مثبت نیستند و کسانی که از حمایت‌های اجتماعی کمتری برخوردارند، اغلب در این میان بیشترین آسیب‌ها را می‌بینند. بحران‌هایی مانند کووید-۱۹ نابرابری‌ها را برجسته، گسترده و تشدید می‌کند. این بحران در عین حال که فرصت و دریچه‌ای برای انجام تغییرات فراهم می‌کند، معضل نابرابری‌های اجتماعی ما را نه تنها حل نکرده که آنها را به مراتب بیشتر هم می‌کند، مگر اینکه ما برای تغییر این نابرابری‌ها و مقابله با آن‌ها نیز اقدام کنیم.

این بحران نه فقط با کمبود منابع، بلکه با کمبود بودجه برای مدارس، گروه های جمعیتی نیازمند به حمایت و خدمات حمایتی، بیشتر به کسانی ضربه می‌زند که به حمایت بیشتری نیاز دارند. ویروس کرونا ممکن است تبعیض قائل نشود، اما سیستم‌های حمایتی بی‌ثبات و غیر منصفانه این کار را انجام می‌دهند.

این بحران بیشترین ضربه را به طبقه محروم وارد می‌کند و از منظر آموزشی، دانش‌آموزان این طبقه کسانی هستند که به دلیل قرنطینه ممکن است به اینترنت یا کتابخانه دسترسی نداشته باشند، آن روز غذا نخورده باشند، یا حس کنند نمی‌توانند با کلاس‌ و مدرسه آنلاین ارتباط برقرار کنند. این دسته از دانش‌آموزانی بیشتر از همه به حمایت ما نیاز دارند. همانطور که دیوید گریفیث در «مکالمه‌ای که درمورد ویروس کرونا نخواهیم داشت» درباره نظام آموزشی آمریکا می‌نویسد:

«جدا از کمبود آموزش روزانه که می‌تواند با تشکیل کلاس‌های جبرانی در پایان سال تحصیلی جبران شود، بزرگترین زیان تعطیلی مدارس، قطع ارائه ۲۲ میلیون صبحانه و ناهار رایگان یا ارزان‌قیمت است که همه روزه توسط مدارس ارائه می‌شد. برای بسیاری از دانش‌آموزان این تنها وعده غذای مغذی است که در روز دریافت می‌کنند. واقعیتی که مدارس مجازی به آن توجهی نمی‌شود. این فقط یادگیری و تغذیه نیست که دانش‌آموزان از دست می‌دهند. برای بسیاری از آنها مدرسه مکان اصلی -و گاهی حتی تنها جایی است- که در آن هر روز با بزرگسالان دلسوز در یک رابطه حمایتی تعامل برقرار می‌کنند. بزرگسالانی که استعدادها و پتانسیل‌های آنها را به عنوان یک انسان جدی می‌گیرند».

این بحران، جوامع و طبقات اجتماعی ما را تغییر خواهد داد و به احتمال زیاد، سیستم‌های آموزشی ما را به سمت واقعیتی جدید خواهد برد. ما در عین حال که نمی‌توانیم همه چیز را کنترل کنیم، امکان آن داریم که بر نحوه‌ پاسخگویی و واکنش خود به موقعیت‌ها تسلط یابیم. ما باید هم به عنوان اعضای جامعه و هم به عنوان مربی، برای انجام تغییراتی که نیاز داریم و می‌خواهیم -یا نمی‌خواهیم- بوقوع بپیوندند، نقشی تاثیرگذار داشته باشیم.

ما در میان یک جریان سریع هستیم و باید تلاش و برنامه‌ریزی کنیم که سیستم‌های آموزشی آینده چگونه می‌بایست طراحی شوند و چه دنیایی را می‌خواهیم برای فرزندانمان به میراث بگذاریم. دنیایی با آموزش، همبستگی و رفاه، یا دنیایی با تفکرات قدیمی، پر از نابرابری‌ها.

بیشتر بخوانید: چگونه کمک حال فرزند خود در درس خواندن باشید؟

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.