مقدمه
یکی از نکاتی که در ضربالمثلهای فارسی به کرات به چشم میخورد، گذرا بودن اوضاع جهان و پایدار نبودن ایام خوشی و سعادت است. از جمله ضربالمثلهایی که به این امر اشاره دارد، این بیت از سعدی شیرازی است که «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید».
در واقع استاد سخن پارسی، در حکایتی شرح میدهد که انسان تا زمانی که چیزی را از دست نداده است، قدر آن را نمیداند و از همین رو نمیتواند از زندگی خود لذت ببرد. این حکایت کوتاه مانند سایر مثلهای فارسی دربردارنده پندهایی ارزشمند برای زندگی است.
معنی ضربالمثل عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
این ضربالمثل به اهمیت قدردانی از داشتهها اشاره دارد. زیرا زمانی که انسان از ثروتهایی مانند رفاه، سلامتی، آسایش و جوانی برخوردار است؛ معمولاً قدر آن را نمیداند. به ویژه نعمت حیات و نفس کشیدن از جمله مواردی است که اغلب انسانها ارزش آن را نمیدانند.
گویی ذات انسان این است که هر چقدر هم نعمتهای هستی به او عرضه شود، باز هم چیزهای بیشتری از دنیا میخواهد؛ اما وقتی که هر یک از این نعمتها از او گرفته شد، تازه در مییابد که چه چیزی را از دست داده است و غصه روزهای رفته را میخورد.
معنی واژگان کلیدی
کلمه «عافیت» در زبان پارسی به معنای راحتی آسایش و در سختی نبودن است. همچنین این کلمه به عنوان سلامتی که یکی از بزرگترین داراییهای انسان است به کار برده میشود. از این رو این کلمه یک معنای کلی از درخوشی بودن را به ذهن میرساند و ترکیبی است که از کسی که ثروتهای مادی و معنوی دارد.
در مقابل کلمه عافیت، در مصرع بعدی این ضربالمثل، کلمه «مصیبت» آورده شده است که به معنای از دست دادن یک عزیز یا زندگی است. در واقع مصیبت دیده کسی است که ضربه بزرگی از تغییرات ناگهانی روزگار خورده و چیز گرانبهایی را از دست داده است. به عنوان مثال به کسانی که عزیزان خود را در شرایطی مانند زلزله، سیل یا جنگ از دست دادهاند مصیبتدیده میگویند.
معنای کلی مَثَل
این ضربالمثل به دو وضعیت متناقض خوشی و سیاهروزی اشاره دارد که ممکن است هرکسی در دوران زندگی خود هر دو را تجربه کند. از این رو تا زمانی که انسان در خوشی و خوشبختی است باید قدر آن را بداند و زمانی که دوران سختی و تنگدستی آغاز شد، باید صبوری و آرامش پیشه کند.
با این حال ما انسانها معمولاً زمانی که در خوشی هستیم، خوشبختی واقعی را نمیبینیم یا همواره چیزهای بیشتری از زندگی میخواهیم. در حالی که خوشبختی واقعی، دانستن قدر نعمتهایی است که هنوز از ما گرفته نشده است. و از سوی دیگر زمانی با مشکلات مواجه شدیم بیتابی میکنیم، در حالی که سعادت واقعی در پذیرش است.
ریشه ضربالمثل قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
این ضربالمثل ریشه در یکی از حکایات «گلستان» سعدی شاعر گرانقدر ایرانی دارد. کتاب گلستان مجموعهای از حکایات حاوی پند و اندرز را درون خود جای داده است و همانند گنجی ارزشمند برای فارسی زبانان است.
سعدی با تعریف این حکایت در پی آن است که شرح دهد، چگونه ممکن است انسان به یکباره درون ناملایمات زندگی سقوط کند و اگر قدر آرامش خود را نداند، بعداً پشیمان خواهد شد.
این حکایت در مورد پادشاهی است که به همراه خدمه، یک حکیم دانشمند، درباریان و غلامش در یک کشتی نشسته است. غلام که در زندگی خود هرگز به دریا نرفته است مداوم گریه و زاری میکند و طاقت خود را از دست میدهد. در این میان پادشاه و اطرافیان او تلاش میکنند که غلام را آرام کنند.
اما علیرغم همه نصیحتها و صحبتها موفق نمیشوند. غلام نیز همچنان بیقرار و گریان است و نسبت به شرایط خود گله میکن. تا اینکه حکیم از پادشاه درخواست میکند که به او اجازه دهد این مشکل را حل کند. پس از اینکه پادشاه سخن حکیم را پذیرفت، حکیم از درباریان میخواهد که غلام را به دریا بیندازند.
سپس درباریان غلام را به درون آب میاندازند و او ناامیدانه شروع به دست و پا زدن میکند و کمک میخواهد. در این زمان چندین بار به زیر آب میرود؛ اما نهایتاً به سختی خود را بالا میکشد. سپس با تلاش بسیار طنابی را میگیرد و خود را نجات میدهد.
غلام خود را به درون کشتی کشیده و بدن هیچ سخنی در گوشهای مینشیند. پادشاه که میبیند او چگونه به یک باره آرام گرفته و در یک گوشه نشسته است از این حالت متعجب شده و از او میپرسد که چرا اکنون که به دریا افتاده و به سختی خود را نجات داده یک دفعه آرام گرفته است.
غلام بیچاره به او پاسخ میدهد که تا زمانی که غرق شدن را تجربه نکرده بود، قدر آرامش خود در کشتی امن را نمیدانسته است و اکنون که به یک جایگاه مطمئن رسیده قدر آن را میداند و دیگر قیل و قال نمیکند.
کاربرد ضربالمثل قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
این ضربالمثل علاوه بر قدردانی از نعمات زندگی، نقدی به همه افراد مرفه و بیدردی است که از سختی روزگار و اندوه دیگران خبر ندارند؛ به ویژه کسانی که بدون تلاش و به واسطه شانس، اقبال و یا تولد در خانوادههایی ثروتمند هرگز معنی سختی را نفهمیدهاند. این افراد باید بدانند که هر چقدر هم که ثروتمند باشند ممکن است همه دارایی خود را به یکباره از دست بدهند.
از سوی دیگر این مَثَل خطاب به کسانی است که فکر میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند و ممکن است در عوض شکر کردن از خداوند، از قضا و قدر گله کنند این افراد نیز . بهتر است بدانند که حتی وضعیت بد آنها ممکن است آرامشی پیش از طوفان باشد. زیرا برخی از نعمتهای زندگی مانند جوانی و سلامتی بسیار با ارزشتر از نعمتهای مادی هستند.
همچنین این ضربالمثل هشداری به همه کسانی است که در برابر ناملایمات و سختیهای کوچک زندگی بیتابی میکنند و هنگام مواجهه با کوچکترین حادثهای از خود بیقراری نشان میدهند. در واقع این ضربالمثل به آنها میگوید که بهتر است به جای تمرکز بر کاستیهای زندگی، بر چیزهایی که دارند تمرکز کنند و نیمه پر لیوان را ببینند.
سخن پایانی
بسیاری از ما به این نکته واقف هستیم که درد و رنج، انسانها را قدردان بار میآورد. همان گونه که ضربالمثل «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید»، به این امر اشاره میکند که اغلب ما در صورتی قدر زندگی خود را میدانیم که به یکباره آنچه را که بسیار دوست میداریم، از دست بدهیم. از این رو بهتر است همواره با قناعت و بردباری، شکر نعمتهایی را که در زندگی داریم، به جا آوریم و در برابر مشکلات آرامش خود را حفظ کنیم.