کودکان مبتلا به OCD افکار و نگرانیهای مزاحمی دارند که آنها را به شدت مضطرب میکند و برای دور نگاه داشتن این اضطرابها از خود، کارهایی میکنند که احساس میکنند مجبور به انجامشان هستند. این راهنما، رفتارهای اغلب گیجکنندهای را توضیح میدهد که ممکن است با OCD مرتبط باشند و همچنین درمانهایی را نام میبرد که برای کمک به کودکان مبتلا به OCD موثرتر است.
در این راهنما چه میخوانیم؟
- اختلال وسواس اجباری (OCD) چیست؟
- علائم OCD
- درمان OCD
- اختلالات مرتبط
- کار کردن با مدرسه
بیشتر بخوانید: کودکانی با جهان متفاوت: اوتیسم چیست؟
۱- اختلال وسواس اجباری (OCD) چیست؟
کودکانی که مبتلا به OCD هستند با وسواس یا احساس اجبار یا هر دو دست و پنجه نرم میکنند. وسواسها در واقع افکار، تصاویر یا محرکهای ناخواسته و مزاحمی هستند که باعث میشوند بچهها احساس ناراحتی و اضطراب کنند. اجبارها نیز اعمالی هستند که بچهها برای رهایی از اضطراب انجام میدهند.
برای درک نحوهی عملکرد OCD، به نیش پشه فکر کنید. وقتی پشه شما را نیش میزند، جای نیش میخارد، بنابراین برای اینکه احساس بهتری داشته باشید، خود را میخارانید. وقتی جای نیش را میخارانید، احساس خوبی دارید، اما به محض اینکه خاراندن را متوقف کنید، خارش بدتر میشود. OCD به این شکل اتفاق میافتد.

وقتی کودک مبتلا به OCD مضطرب میشود، کاری را برای رفع موقت اضطرابش انجام میدهد، اما این کارها به مرور زمان اضطراب را بدتر میکند.
مطالب مرتبط:
انواع وسواس و اجبار
وسواسهای OCD به دستههای مختلفی تقسیم میشوند، از جمله:
- آلودگی: کودکان مبتلا به این وسواس را گاهی «جرموفوب – Germophobes» مینامند. اینها کودکانی هستند که نگران عطسه و سرفه کردن دیگران، دست زدن به چیزهایی که ممکن است کثیف باشند، تاریخ انقضای مواد یا بیمار شدن هستند. آلودگی، شایعترین وسواس در کودکان است.
- تفکر جادویی: این نوعی خرافات است، چیزهایی شبیه این گزاره که «اگر نوشتههای روی سنگ قبر رو بخونی، عمر مامانت کم میشه». به عنوان مثال، بچهها ممکن است نگران باشند که افکارشان باعث آسیب دیدن یا بیمار شدن کسی شود. یک کودک ممکن است فکر کند، «اگر وسایلم را به شکل خاصی مرتب نکنم، مادرم تصادف میکند».
- بیم: این زمانی است که کودکان نگرانیهای وسواسی درمورد توهین به خدا دارند یا میترسند حرفهایشان کفرآمیز باشد.
- وسواسهای تهاجمی: کودکان ممکن است با فکرهای مختلف درباره کارهای بدی که میتوانند انجام دهند، آزار ببینند. «اگر به کسی صدمه بزنم چی؟ اگر به کسی چاقو بزنم چی؟ اگر کسی را بکشم چی؟»
- احساس «درست»: برخی از بچهها احساس میکنند باید آنقدر به انجام کاری ادامه دهند تا زمانی که «احساس درست» را به دست آورند، اگرچه ممکن است ندانند که چرا این احساس درست است. بنابراین آنها ممکن است فکر کنند «من این چیزها را تا زمانی که درست به نظر بیاید مرتب میکنم، بعد دیگر این کار را انجام نمیدهم».
اجبارها میتوانند کارهایی باشند که بچهها به طور پیوسته انجام میدهند، مثلا مرتب کردن وسایل یا شستن دستها یا کارهایی که به صورت ذهنی انجام میشوند، مثل شمارش ذهنی. اجبار همچنین میتواند اجتناب ورزیدن از چیزی باشد. مثلا کودکی که از دست زدن به چاقوها، حتی چاقوهای پلاستیکی اجتناب میکند، زیرا میترسد به کسی صدمه بزند. والدین معمولا راحتتر متوجه بروز اجبارها در فرزندان خود میشوند و از این رو آگاهی بیشترینسبت به آنها دارند تا وسواسها.
موارد زیر نمونههایی از اجبارهای OCD هستند. طبعا اجبارهای OCD محدود به موارد زیر نیستند.
- اجبار تمیز کردن: مثلا شستن و تمیز کردن بیش از حد یا طبق آداب خاص.
- اجبار چک کردن: مثلا بررسی قفلها، بررسی اینکه مطمئن شوید اشتباهی اتفاق نیفتاده است یا بررسی اینکه مطمئن شوید همه چیز امن است.
- اجبار تکرار رفتارها: از جمله بازخوانی، بازنویسی و تکرار اعمالی مانند ورود و خروج از در
- اجبار شمردن: مثلا شمارش اشیا، اعداد یا حروف خاص
- اجبار مرتب کردن: مثل چیدن وسایل به گونهای که متقارن، یکنواخت یا در یک الگوی خاص قرار گیرد.
- اجبار احتکار: مانند جمعآوری اشیا و دشوار بودن دور انداختن آنها برای فرد
- اجبار رفتارهای خرافی: مثلا دست زدن به اشیا یا اجتناب از چیزهای خاص به منظور جلوگیری از یک اتفاق بد
- آداب و رسومی که شامل افراد دیگر میشود: مثل پرسیدن مکرر یک سوال از یک فرد یا درخواست از والدین برای انجام یک مراسم خاص هنگام صرف غذا

۲- علائم OCD چیست
OCD اغلب در حدود سنین ۶ تا ۹ سالگی رشد پیدا میکند. این اختلال میتواند تا ۵ سالگی ظاهر شود. کودکان خردسال این اختلال را متفاوت از نوجوانان و بزرگسالان تجربه میکنند. یک کودک خردسال ممکن است تشخیص ندهد که افکار یا ترسهای او غیرواقعی و اغراقآمیزند و ممکن است به طور کامل از اینکه چرا مجبور به انجام یک آداب خاص است، آگاه نباشد. او فقط میداند که این کار به او، حتی برای یک لحظه، احساسی «درست» میدهد. با گذشت زمان، در حدود ۹ تا ۱۱ سالگی، این حس به تفکر جادویی تبدیل میشود و ماهیت خرافی بیشتری پیدا میکند.
در هر صورت، کودک مبتلا به OCD به گونهای به اضطراب خود پاسخ میدهد که بسیار سفت و سخت و محدود به قوانین است و در عملکرد طبیعی او اختلال ایجاد میکند. والدین ممکن است متوجه علائمی مانند موارد زیر شوند:
- شستن مکرر دست، قفل کردن دوبارهی درها یا لمس اشیا به ترتیب معین
- ترس شدید یا اغراقشده از آلودگی، از صدمه یا آسیب دیدن اعضای خانواده یا از آسیب رساندن به خود
- استفاده از تفکر جادویی، مثلا به این صورت که «اگر به هر چیزی که در اتاق هست دست بزنم، مامان در تصادف رانندگی کشته نمیشود».
- مرتبا به دنبال تضمینی برای آینده بودن
- عدم تحمل کلمات یا صداهای خاص
- اعتراف مکرر به داشتن «افکار بد»، مانند افکار بدجنسانه «فکر کردن به اینکه دوست خانوادگیمان چقدر زشت است»، افکار جنسی «تصور یک همکلاسی به صورت برهنه» یا افکار خشونت آمیز «فکر کردن به کشتن کسی»
مطالب درسی مرتبط:
آموزش هدیه های آسمانی پایه سوم
چطور OCD تشخیص داده نشده باقی میماند
علائم OCD ممکن است همیشه آشکار نباشند. اجبارها میتوانند بسیار خفیف باشند، بنابراین والدین و سایر کسانی که از کودک مراقبت میکنند ممکن است متوجه انجام آنها نشوند یا ممکن است درک نکنند که یک رفتار خاص، درواقع یک اجبار است. علائم دیگر ممکن است برای والدین قابل دیدن نباشند، همچون زمانی که کودک به حالت اجبار، اعداد معینی را در ذهنش میشمارد.
همانطور که کودکان بزرگتر شده و میفهمند برخی از ترسهای آنها بیمعنی یا رفتارشان غیرعادیست، ممکن است تلاش بیشتری برای پنهان کردن علائم OCD از والدین، معلمان و دوستانشان انجام دهند. کودکان مبتلا به OCD گاهی اوقات میتوانند علائم خود را در موقعیتهای خاص مثل مدرسه سرکوب کنند اما به دلیل این تلاش بسیار زیاد، یکباره در خانه منفجر میشوند.

OCD همچنین ممکن است با یک اختلال متفاوت اشتباه گرفته شود. بسیاری از کودکان مبتلا به OCD، به دلیل وسواسها و اجبارهای خود دچار حواسپرتی میشوند و این میتواند در توانایی آنها برای توجه در مدرسه اختلال ایجاد کند. معلم ممکن است متوجه شود که کودکی در تمرکز مشکل دارد و تصور کند او مبتلا به ADHD «اختلال کم توجهی / بیش فعالی» است، زیرا OCD او قابل مشاهده نیست.
همچنین ممکن است OCD با یک اختلال اضطراب اشتباه گرفته شود. زمانی که کودک مبتلا به OCD، به افسردگی نیز دچار میشود، ممکن است OCD او نادیده گرفته شود. این خطری است که کودکان مبتلا به OCD در معرض آن قرار دارند، بهخصوص وقتی درمان نشوند.
۳- درمان OCD
درمان شناختی – رفتاری
اولین قدم در درمان، کمک به کودکان برای درک نحوهی عملکرد OCD است. در بیشتر مواقع، قرار دادن OCD در قالب مفاهیمی که کودکان میتوانند درک کنند، کمککننده است. برای مثال، یک پزشک ممکن است توضیح دهد که OCD مثل یک آدم قلدر عمل میکند. اگر یک فرد قلدر پول ناهار شما را بخواهد و شما به دلیل ترس، تسلیم شوید، قلدر خوشحال شده و میرود، اما روز بعد برای گرفتن مقدار بیشتری برمیگردد، زیرا میداند که شما میترسید. هرچه بیشتر تسلیم یک فرد قلدر شوید، او بیشتر میخواهد. OCD هم به همین صورت عمل میکند. هدف از درمان، کمک به کودک است تا یاد بگیرد چگونه با قلدر خود مقابله کند.
درمان طلایی برای OCD، نوعی درمانی رفتاری-شناختی به نام «مواجهه درمانی – ERP» است. ERP به صورت تدریجی و در یک محیط امن، به کودکان در مواجهه با چیزهایی که باعث اضطراب آنها میشود، کمک میکند. ERP به کودکان اجازه میدهد تا بدون کمک گرفتن از اجبار، با حمایت درمانگر، اضطراب و پریشانی را تجربه کنند. کودکان از طریق مواجهه با محرکهای خود یاد میگیرند که اضطراب را تحمل کنند و به مرور زمان متوجه میشوند که اضطراب آنها کاهش یافته است.
مثلا کودکی که ترس از میکروب و آلودگی دارد، با درمانگر خود «سلسله مراتب ترس» را ایجاد میکند. آنها با هم کار میکنند تا همهی موقعیتهای آلودگی که او از آنها میترسد را شناسایی کرده و این موقعیتها را در مقیاس ۰ تا ۱۰ رتبهبندی کنند. سپس یکی یکی با آنها مقابله میکنند تا زمانی که ترس کودک فروکش کند. کودک با یک محرک کوچک شروع میکند، مثلا لمس کردن حولههای تمیز و به محرکهای دشوارتر میرسد، مثلا در دست نگه داشتن یک زباله.
از آنجایی که کودکان معمولا علائمی دارند که مخصوص محیطهای خارج از مطب، مثل خانه یا رستوران است، مهم است که کودک و پزشک، در روند درمان در صورت نیاز از مطب خارج شوند. پزشک باید ERP را در مکانهایی در دنیای واقعی ایجاد کند که کودک شما در آنها اضطراب را تجربه میکند و مطمئن شود که مراقبتکنندگان کودک میدانند چگونه مهارتهای ERP را وقتی پزشک در کنار کودک نیست، ادامه دهند.
در اکثر مواردِ OCD خفیف تا متوسط، پروسه درمانی یک بار در هفته برای مدت ۱۲ تا ۱۵ هفته میتواند به نتایج خوبی منتج شود.
کار با والدین
والدین بیشترین زمان را با کودکان میگذرانند، بنابراین مشارکت خانواده در درمان ضروری است. باید منتظر این باشید که پزشک کودکتان، مستقیما با شما کار کند و نحوهی کارکرد درمان را توضیح دهد. پزشک به شما و فرزندتان تکالیفی میدهد تا مهارتهایی که فرزندتان در درمان میآموزد را تمرین کنید.
از آنجا که کودکان اغلب برای اطمینان یافتن یا کمک به وسواس یا اجبار ذهنی نزد پدر و مادر خود میآیند، مهم است که والدین بهترین راه را برای پاسخگویی به فرزندشان یاد بگیرند، بدون اینکه علائم OCD را تقویت کنند. وقتی والدین به کودک اطمینان خاطر مورد درخواست او را بدهند، کودک در لحظه احساس بهتری خواهد داشت، اما این آرامش زودگذر است و در واقع میتواند در درازمدت اضطراب کودک را بیشتر کند. همچنین، این کار برای یاد گرفتن مهارتهای مقابلهای، کمکی به او نمیکند و فقط به او یاد میدهد همیشه از مادر یا پدرش کمک بگیرد.
به همین ترتیب، اگر فرزند شما از کلمهی خاصی بیزار است، خانوادهی شما میتوانند یاد بگیرند که از گفتن آن اجتناب کرده و اگر شخصی به طور تصادفی از آن استفاده کرد، عذرخواهی کند. اما باید بدانیم که این کار ناخواسته باعث تقویت OCD میشود، زیرا به کودک فرصتی برای غلبه بر اضطراب خود نمیدهد. پزشک کودکتان باید با شما همکاری کند تا راههایی برای پاسخ به درخواستهای کودک، بدون بدتر کردن علائم OCD پیدا کنید.

دوره رفتار درمانی شناختی فشرده و مراقبت
برای کودکانی با علائم شدید، جلسات درمانی هفتگی یا حتی دو بار در هفته ممکن است به اندازهی کافی موثر نباشد. اگر علائم کودک شما به طور جدی با عملکرد مدرسه، زندگی خانوادگی و دوستانش تداخل داشته و اگر درمان معمولی کمکی نمیکند، ممکن است لازم باشد برنامهی درمانی فشردهتری را در نظر بگیرید.
برخی از موسساتی که در زمینه OCD تخصص دارند، برنامههای درمانی فشردهای را ارائه میدهند که کودکان میتوانند چندین بار در هفته در آنها شرکت کنند. این موسسات درمان را فشرده میکنند و به کودکان کمک میکنند تا در بازه زمانی کوتاهتری به دستاوردهای بیشتری برسند. این برنامهها میتوانند تاثیرات عمیقی بر کودکانی که با OCD شدید دست و پنجه نرم میکنند، داشته باشد و دفعات بستری شدن در بیمارستان را کاهش دهد.
برنامهی بستری در بیمارستان گزینه دیگری برای کودکان مبتلا به OCD شدید است که در درمان سنتی سرپایی کمک لازم را دریافت نمیکنند. پس از مراقبت بیمارستانی از کودک مبتلا به OCD، ممکن است توصیه شود که او در یک برنامهی فشرده شرکت کند تا انتقالی راحتتر از بیمارستان داشته باشد و به او کمک کند تا دستاوردهای این برنامه را برای خودش حفظ کند.
درمان دارویی OCD
همانطور که درمان اولیه برای OCD، درمان شناختی – رفتاری است، کودکانی با موارد شدیدتر، اغلب با ترکیبی از رفتاردرمانی و دارو درمان میشوند. دستهای از داروهای ضد افسردگی میتوانند برای کمک به کاهش اضطراب کودک استفاده شوند که به کودک اجازه میدهند تا به درمان پاسخ بهتری دهد. با آموختن مهارتهایی که به کودک کمک کند تا به تنهایی بر اضطراب خود غلبه کند، دارو را میتوان کاهش داد یا قطع کرد.
گاهی اوقات ممکن است انواع دیگری از داروها برای کنترل تحریکپذیری یا عصبانیت بیش از حد تجویز شود که میتواند درمان را پیچیده کند.
۴- اختلالات مرتبط
برای کودکان مبتلا به OCD، غیر معمول نیست که با بیش از یک اختلال دست و پنجه نرم کنند. افسردگی، اختلالات اشتها و اختلالات پنیک «اختلال هراس»، اغلب در کنار OCD اتفاق میافتند. اگر تشخیص داده شود که فرزند شما به چندین اختلال سلامت روان مبتلاست، دریافت درمان تخصصی برای هر کدام اهمیت زیادی پیدا میکند. به عنوان مثال، درمان شناختی – رفتاری به درمان OCD کودک کمک میکند اما برای افسردگی او کاری انجام نمیدهد.
در حین تشخیص، باید دقت شود که:
- آیا کودک فقط مبتلا به اختلال وسواس اجباری است؟
- آیا کودک مبتلا به OCD اختلال دیگری هم نشان میدهد؟
- آیا به اختلالی که مشابه OCD است، مبتلاست؟
- و یا اینکه اختلال دیگری است که در طیف اختلال وسواس اجباری قرار دارد؟
طیف اختلال وسواس اجباری
طیفی از اختلالات وجود دارد که ویژگیهای مشترکی با OCD دارند و به روشهای مشابه درمان میشوند، مثلا:
- اختلال موکنی یا کندن مکرر موی خود
- سندروم تورت که یک اختلال عصبی است که در آن حرکات یا صداهای تکراری غیر ارادی به نام «تیک» اتفاق میافتد.
- اختلال هیپوکندریا خودبیمارانگاری
- احتکار و جمعکردن اشیا
- دیسمورفی یا اختلال بدشکلی بدن
- اختلال کندن پوست
- اختلالات مزمن
در حالی که این اختلالات دارای ویژگیهای بالینی مشابهی هستند – و برخی از متخصصان معتقدند که ممکن است علل بیولوژیکی زمینهای اینها و OCD یکی باشد – اما از جنبههای خاصی با OCD متفاوت هستند و بنابراین نیاز به درمان تخصصی دارند.
تمایزی بین OCD و دو اختلال دیگر ناشی از افکار وسواسی در لیست بالا وجود دارد. اختلال خودبیمارانگاری یعنی کودکی که تصور میکند با وجود نداشتن علائم، به بیماری جدی مبتلا است و اختلال بدشکلی بدن به این شکل است که کودک روی یک نقص جزئی یا خیالی در ظاهرش وسواس دارد. تفاوت اینها در مقداری است که کودک افکارش را باور دارد. به عنوان مثال، یک کودک مبتلا به OCD، ممکن است بداند که وسواسهای او غیرمنطقی هستند و در عین حال آنقدر اضطراب داشته باشد که احساس کند به هر حال برای کاهش این اضطراب، نیاز به انجام یک اجبار ذهنی دارد، اما یک کودک مبتلا به اختلال خودبیمارانگاری یا اختلال بدشکلی بدن، ممکن است باور کند که افکارش بر اساس واقعیت هستند.
کودکان مبتلا به این اختلالات معمولا قبل از شروع مواجهه درمانی، نیاز به شناخت درمانی و راهکارهایی برای درک این مساله دارند که وسواسهایشان غیرمنطقی است. اگر مواجهه درمانی -قبل از اینکه این کودکان از نظر روانی برای دریافت آن آماده شوند-، روی آنها اجرا شود، ممکن است به مرور زمان اضطراب آنها را بدتر کند. احتکار، اختلال کندن پوست، اختلال مو کنی و اختلالات تیک عصبی، مثل تورت را میتوان با روش مواجهه و سایر استراتژیهای رفتاری درمان کرد.
بیشتر بخوانید: انواع اختلال و سختی های یادگیری در کودکان و نوجوانان
۵- کار با مدرسه
بسیاری از اوقات، کودکان، علائم OCD را در مدرسه تجربه میکنند. اگر این مورد برای فرزند شما هم پیش آمده است، کمک به مدرسهی او در این زمینه، در درمان کودک مفید خواهد بود. اولین قدم معمولا کمک به معلمان و مدیران مدرسه برای درک OCD است. آموزش مسئولان مدرسه اهمیت ویژهای دارد، زیرا بسیاری از رفتارهای مرتبط با OCD را میتوان با اختلالات دیگر اشتباه گرفت، مثلا اینکه کودک صرفا میخواهد ساز مخالف بزند، یا مشکلات یادگیری دارد. علائم OCD کودک ممکن است حواس او را پرت کند که این میتواند مانند «اختلال بیش فعالی – کمتوجهی یا ADHD» به نظر برسد یا باعث شود او زمان زیادی را برای انجام تکالیف و آزمونها صرف کند و در نتیجه مانند یک مشکل یادگیری به چشم بیاید. یک بیثباتی و طغیان عاطفی توسط یک دانشآموز دیگر ممکن است OCD کودک شما را تحریک کند. وقتی معلمان متوجه شوند که چالشهای خاص کودک چیست -و اینکه برخورد با او کار سختی نیست- بهتر میتوانند به او کمک کنند.
پزشک کودک شما باید بتواند توصیههای خاصی را برای بهتر کار کردن با مدرسه ارائه دهد، مثلا توضیح محرکهای OCD در کودک، تنظیم برنامهای برای اینکه معلم بتواند در صورت بروز علائم به کودک شما کمک کند و به حداقل رساندن هرگونه چالش یا مشکل رفتاری. پزشکان گاهی به مدرسهی کودک میروند تا به آموزش معلمان برای حمایت از دانشآموزان مبتلا به OCD کمک کنند.
پزشک کودک شما همچنین ممکن است بتواند راهکارهایی برای کمک به کودک شما جهت بهبود یادگیری پیشنهاد دهد، مثل نشستن کودک برای تمرکز بهتر، اتاقهای آزمایش خصوصی، برای به حداقل رساندن حواسپرتی، زمان طولانیتر برای آزمونها و خواندنیها و استفاده از لپتاپ برای به حداقل رساندن عوارض منفی کمالگرایی.